89/10/27
12:0 ع
صبح روز چهارشنبه،
روز میلاد امام کاظم علیه السلام با تماسی تلفنی از خوب بیدار شدم. تماس از
دانشگاه بود، امروز باید برای ثبت نام بیایی.
با چند تماس دیگر فهمیدم که باید کجا بروم و چه مدارکی را با خودم ببرم.
با تماسی دیگر متوجه شدم که نامه دانشگاه، خطاب به نظام وظیفه، مبنی بر فارغ
التحصیلی بنده نیز آماده شده است.
به دانشگاه شریف رفتم و مقدمات ثبت نام را انجام دادم و ساعت حدود 13:30 بود که
شماره دانشجویی جدیدم را به من دادند و این یعنی دوباره دانشجو شدم و گذاشتن این
مطلب، کنار آن یکی مطلب، یعنی آماده شدن
نامه فارغ التحصیلی من در همین روز، یعنی فقط چند ساعت دانشجو نبودم به ظاهر!
حالا که دوباره دانشجو شده ام به این فکر میکنم که دانشجو باید چه جوری باشد و چه
نباشد! آن هم دانشجوی دکتری! ( جای علامت سجده واجبه ای که امیرخانی در بیوتن
استفاده کرده خالی، چرا که همانطور که بعضی پول را سجده می کنند، بعضی دیگر مدرک
را)
متاسفانه شور و نشاط و فعالیت دانشجویی و دغدغه و دعوا و ...، امروزه در دانشگاه های ما، تا حد زیادی به دانشجویان
کارشناسی اختصاص دارد، آن هم در بازه ترمی 2 و 3 تا 7.
حالا من به این می اندیشم که چطور می توان دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری بود با
همان شور و نشاط دانشجوی کارشناسی و با همان دغدغه ها بلکه با شور و دغدغه و
قابلیت و فکرهایی تکامل یافته تر و پخته تر.
دانشجو باید سیب زمینی نباشد و این اختصاصی به دانشجویان کارشناسی ندارد. دانشجوی
دکتری باید بیشتر سیب زمینی نباشد.
محض اطلاع و ریا: بنده در دوره دکتری «فلسفه علم و
فناوری» دانشگاه صنعتی شریف با رتبه 2 قبول شدم و در حال حاضر دانشجوی دکتری آن
رشته هستم.